آگهی فروش

سلام

راستش نمی دونم چرا این کار رو انجام میدم

ولی خوب دیگه چون نمی دونم سرنوشتم چی میشه

دوست ندارم حداقل زحماتم بسوزه

من قسط دارم این وبلاگ رو واگذار کنم البته بصورت کاملا رایگان

فقط برام خیلی مهمه که به دست چه کسی بدمش

پس هر کس تمایل داره میتونه تقاضای خودش رو بده من

به بهترین کسی که واجد شرایط باشه تحویلش میدم

التبه اگه بشه بصورت تلفنی خیلی بهتر در هر صورت از کسانی که تمایل دارند

می خوام که آدرس ایمیل با شماره تلفن بزاره تا من باهاش تماس برقرار کنم

مرسی                       سینا

تو را دوست دارم

 اگر بتوانم در گوشه قلب  تو جای دنجی را برای خود پیدا کنم ،

 زندگی ام _  این بیست و پنج بهاری که به پلک بر هم زدنی به خزان رسید _

 به بیهودگی نگذشته  است .

 اگر بتوانم در آخرین نامه ام صادقانه بگویم هر یک از واﮋه ها می توانند

 آفریننده روحهای بزرگ باشند ، روحهای تشنه ای که می خواهند به دیدار خداوند

 نائل شوند ، نفسی به آسودگی خواهم کشید .

 اگر بتوانم شوقهای خفته در درونم را بیدار کنم تا ببینی در سطر سطر دستهایم

 چه حکایتهایی از عشق بی پایان تو نهفته است ، آرام  چشم بر هم می گذارم .

 اگر بتوانم به تو بگویم تنهائی من شبیه پیامبری است  که به غیر دوستی تو حرفی

  بر زبان نیاورد ، تحمل ادامه این شب چقدر آسان  می شود .

 اگر بتوانم آنقدر به تو نزدیک  بشوم  که در میان نفسهایت بوی خداوند را

 بشنوم ، بی دغدغه سختی های جهان را پشت سر می گذارم .

 دلم می خواهد تا صبحی که مردگان از خواب سنگین خود بر می خیزند  با تو

 حرف بزنم و تمام واﮊه هایی را که به یاد تو جمع کرده ام ، نشانت بدهم ،

 اما  حیف . . .  ناگهان باران از راه می رسد و صاعقه ها و رعدها صدایم را با خود می برند .

 دلم می خواهد هر لحظه از روزهای باقیمانده عمرم یک شعر باشد ، یک شعله ، یک

 سکوت ، یک آرزو و آنقدر بکر  و بدیع جلوه کنم که هیچگاه چشم از من برنداری .

 دلم می خواهد زمین همچنان به گردش  خود ادامه دهد تا فرصت کنم تمام گلهای دنیا را

 به یاد مهربانی های تو ببویم .

 

 

 

قصه دروغ

روزی  دروغ  به  حقیقت گفت : میل داری با هم به دریا برویم و شنا کنیم .

حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد .

آن دو با هم به کنار ساحل رفتند .

وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد.

 دروغ حیله گر لباسهای اورا پوشید و رفت .

از آن روز همیشه حقیقت عریان و زشت  است ،

 اما دروغ در لباس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود