کسی آهسته آهسته درون خاک می گردد

 می شود آهسته آهسته به زیر خاکها مدفون . . .

 نگاهش خالی و خاموش می گردد به دنبال نگاه خسته فرزند

 و جمع از تبار آه می گردند دور او . . .

 هوا تاریک ، گورستان پر از خاکست .  .  .   حضور خسته همراه دیر ین

 در کنار اوست  .  .  . می گر ید  .  .  کنون از بخت خود راضی ست  .  .  .

 اندوه بزرگی می دهد گاهی تکان ، آن شانه ء فرزند ارشد را

 زمین خاموش ، زمان گامی ندارد در پی هر گام خود اما

 کسی آهسته آهسته درون خاک می گردد

 می شود آهسته آهسته به زیر خاکها مدفون !  .  .  .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد